به گزارش مشرق، دو سال قبل به هنگام درگیری قبلی بین اردوغان و گولن و حوادث مهم پیرامون آن با محوریت تأملی بر یک کتاب افشاگرانه به نام "آیا فتح الله گولن مسلمان است؟" که توسط فردی به نام سمیح توفان گول آلتای در قالب گزارش مفصلی به نام "ترکیه، گولن و بهائیت" تهیه شد که در فضای سیاسی متأثر از مذاکرات برجام فرصتی برای بروز و ظهور نیافت.
وقایع هفته اخیر و کودتای پر معمای طراحی شده علیه اردوغان نگارنده را بر آن داشت تا ضمن نگاهی مجدد به جمع بندی اخیر الذکر، تأملات جدید در آن به منظور تبعین دیدگاه های عملیاتی نسبت به ترکیه و مسائل منطقه ای بلکه جهانی صورت گیرد. نقطه عطف این نگاه اطلاعات افشاگرانه ی سمیح طوفان گول آلتای در خصوص فتح الله گولن می باشد. جهت رسیدن به نقطه عزیمت در تحلیلی مناسب نسبت به گولن بلکه همه ی برنامه ریزی های آشکار و پنهان علیه تفکر انقلاب اسلامی در منطقه الزاما باید مروری گذرا به ادبیات سیاسی ترکیه و مسائل مهم آن داشت:
جدول سیاسی ترکیه
در این جدول عناوینی چون پان تورانیسم و امپراطوری عثمانی، مسئله کردهای ترکیه، وجود جریانات سکولار با سابقه ی معرفی و اهتمامی که برنارد لوئیس آگاهانه و با برنامه ریزی نسبت به آن داشته و دارد، کودتاهای نظامی و اطلاعاتی پر سابقه در این کشور از موضوعات مهمی هستند که در گزارش به آنها توجه داده می شود.
سابقه تقابل و تعامل ایران و ترکیه
دو امپراطوری بزرگ صفویه (شیعه) و عثمانی (سنی) پس از تضعیف و فروپاشی در مسیری از جانب استعمارگران قرار گرفتند که به دو قدرت همکار در راستای تحقق امیال اربابان خارجی در آستانه ی قرن بیستم میلادی قرار گرفتند. این تعامل در زمینه ی امور امنیتی و اطلاعاتی در دهه های 60 و 70 میلادی از این دو کشور، دو رأس مثلثی را پدید آورد که با رأس سوم آن یعنی اسرائیل به طرح مشترک همکاری های اطلاعاتی علیه جهان اسلام به نام "طرح کریستال" تبدیل شدند. همکاری این سه سرویس اطلاعاتی علیه اکراد – فلسطینیان و جنبش های اسلامی، پرونده های قطوری پدید آورد که با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج ایران از این شبکه همکاری سه جانبه توسط دو رأس دیگر (ترکیه و اسرائیل) ادامه یافت، به همین دلیل ترکیه همواره به پایگاهی علیه انقلاب اسلامی تبدیل گردید.
کودتای ژنرال ها در ترکیه جهت کورکردن هر نوع شبیه سازی با انقلاب ایران از 1980 نتوانست پاسخگوی عطش مردم مسلمان ترکیه به ایجاد حکومت دینی باشد. رفرم های هدایت شده نیز مؤثر واقع نشد تا پدیده اربکان در فضای سیاسی این کشور طلوع نمود، حتی کودتای سفید 1997 نظامیان علیه او نیز مؤثر واقع نشد.
چاره در رشد چهره های جوانی بود تا با شعارهای جاذب اسلامی بتوانند پیروی اربکان معرفی شوند و مردم بتوانند به آنها اعتماد کنند. اردوغان از 2002 با قهر و جدایی از اربکان راه جدیدی را معرفی نمود و در این راه یازده سال با فتح الله گولن ماه عسلی را در همکاری و تحمل یکدیگر سپری کردند. حزب A.K.P که از عناصر متفاوتی از لحاظ دیدگاه های سیاسی مثل عبدالله گل، داوود اوغلو و اربکان تشکیل شده بود به توسعه شعارهای سیاسی خود اهتمام داشتند و به دنبال ایجاد امپراطوری عثمانی جدید با همان قلمروهای قدیم بودند. فتح الله گولن نیز که با معرفی خود به عنوان پیرو سعید نورسی از معلمی ساده که نوارهای وعظ و خطابه اش با حمایت وزارت دیانت در سراسر کشور توزیع میشد به مرور به یک قطب مذهبی تبدیل شد با این ویژگی که به شدت در پی کادر سازی و رشد نیروهای جوان و طرفدار خود بود. او از فرصت ایجاد آموزشگاه های پیش دانشگاهی دولتی و جذب جوانان برای ورود به دانشگاه ها بدون پرداخت هزینه نهایت استفاده را برد و این نقطه آغازین کادر سازی همه جانبه و عملیات نفوذ او در شریان های اجرایی، تقنینی، قضایی، نظامی و امنیتی بود. حزب A.K.P در سال 2013 و با تأخیر به این قدرت رقیب خود پی برد. با لغو مجوز آموزشگاه های گولن توسط اردوغان اولین مرحله ی جنگ های سیاسی اطلاعاتی آنها شکل اجرایی به خود گرفت. در آن مقطع همه ی دیوار های این زد و خورد بر سر ایران خراب شد، با طرح مسئله ی فساد در میان دولت مردان حزبی، مسئله ی پول شویی به نفع ایران، دستگیری رضا ضراب و متعاقب آن بلوکه شدن پولهای مربوط به ایران در ترکیه، بازنده ی این نزاع ها ایران بود.
رضا ضراب و همسرش ابرو گوندش خواننده مشهور ترک
یک تحلیل جدی در آن مقطع این بود که ممکن است تعاملی پنهان بین گولن و اردوغان در حال شکل گیری است، از یک سو شعارهای ضد اسرائیلی اردوغان، ارسال کشتی کمک مرمره برای فلسطین، سفر اردوغان و همسرش به ایران با آغوش به ظاهر باز، تیتر اکثر روزنامه ها بود از سوی دیگر تفکرات صهیونیستی و ضد اسلامی گولن تلاش او برای از میدان بدر کردن طرفداران انقلاب اسلامی در آسیای میانه، ترکیه و بالکان، مقابله ی جدی با جمهوری اسلامی و تطهیر آمریکا و اسرائیل در افکار مسلمانان ترکیه به عنوان واقعیتی سنگین مطرح بود، به دلیل درگیر بودن تمام عیار کشور با مسئله برجام و مذاکرات 1+5 هیچ کس به فکر ارزیابی عملی از واقعیت های جاری ترکیه نبود. متأسفانه در مقابل چشمان نگرانمان شاهد بودیم اردوغان به محور اصلی تلاش برای هدم جبهه ی مقاومت در منطقه تبدیل شد و ترکیه پایگاه لجستیک و تمام عیار تحقق محور عبری عربی در تقابل با اسلام انقلابی شد.
در آن مقطع ترجمه کتاب افشاگرانه سمیح طوفان گول آتای عامل محرک ما می توانست باشد تا در شناسایی چهره واقعی فتح الله گولن مانند چراغ راه عمل نماید.
تصویر روی جلد کتاب سمیح طوفان درباره گولن
سمیح طوفان گول آلتای افسر باتجربه شاخه ی ارگنه کن در ارتش ترکیه بود که سالها سابقه تعامل و همکاری با این مجموعه ی پنهان را داشت. ارگنه کون که نام محل اسطوره ای در کوهستان های آلتای آسیای میانه است اشاره به گرگ خاکستری، ناجی نژاد ترک دارد. این مجموعه توسط پنتاگون از عناصری از ارتش و ژیتم (اطلاعات ژاندارمری) ایجاد شده بودند و محور اصلی مأموریت های مخفی داخل ترکیه و حتی بیرون از مرزهای آن را ایجاد نموده بودند. ارگنه کن این سازمان مخفی در کودتاهای داخلی، عملیات ویژه ی برون مرزی و ترانزیت مواد مخدر به اروپا و انجام ترور و ... فعال بود.
ارگنه کن طی بیست سال گذشته لطمات جدی بر توانمندی اطلاعاتی P.K.K و حزب الله ترکیه دو جریان مخالف قومی و مذهبی وارد کرد و برنده نبردهای اطلاعاتی بود. در انجام چندین سری عملیات ویژه و قتل این مجموعه زیر ضربه اطلاعاتی رفت و عناصر مهم آن مثل سمیح طوفان دستگیر شدند. جالب است که این دستگیری ها و محاکمات معمولا به حذف این افراد منجر نشده و معمولا در محاکم تجدیدنظر آن دست غیب همیشگی، این افراد را نجات می دهد. شاید تنها یک استثناء در سالهای اخیر در مورد سمیح طوفان را شاهد بودیم که او را در سال 2014 به دوازده سال حبس قطعی محکوم نمود. به نظر می آید دلیل اصلی سخت گیری بر او نگارش همان کتاب افشاگرانه است:
او در این کتاب با مطالعه و استناد به منابع خاصی در مورد فتح الله گولن مدعی می شود که جد او به نام فتح الله قمی یکی از سه نفر افرادی بوده که در جریان ترور ناصرالدین شاه دست داشته اند و فتح الله گولن اصالتا ایرانی و متعلق به خاندانی بابی بوده است و پس از مهاجرت به ترکیه عقاید خود را مخفی نگه داشته است و سالهای سال با ارتباط با محافل صهیونیستی تفکرات به اصطلاح جهانی این فرقه را بسط و توسعه داده است. در این کتاب به تشابهات محوری تفکرات گولن با تفکرات بهائیت در قرن حاضر مستندات غیرقابل تردیدی ارائه می نماید که مطالعه آن بسیار ضروری است. یک بار دیگر با مطرح شدن دعوای گولن با اردوغان و حساسیت هایی که شرایط سیاسی فعلی منطقه در بر دارد به نظر می آید زمان تست عملی امکان بهره برداری از تقابل بین اردوغان و گولن است با این امید که مانند دو سال قبل باز ناظری بی عمل بر این رخدادها نباشیم.
***
همان گونه که در مقدمه بیان گردید در گزارش جامع دو سال قبل به سابقه اطلاعاتی و پنهانکاری ارگنه کن، جماعت گولن و اردوغان و حزبش توجه داده شده بود که انتشار آن شاید در قالب کتابی در آینده صورت گیرد اما به دلیل عقب نماندن از امواج سریع جریانات در پشت مرزهایمان قسمت انتهای آن در معرفی کتاب افشاگرانه سمیح طوفان در مورد گرایشات واقعی گولن عینا استخراج وتقدیم میگردد:
سمیح طوفان گول آلتای کیست؟
وی متولد 1968 و بنیانگذار بریگاد انتقام ترک و از افسران مرتبط با ارگنهکن است که اولین بار بهخاطر تلاش برای قتل مدیر کل سازمان حقوق بشر (آلکین بردال) دستگیر و به چهار سال و شش ماه حبس محکوم گردید. او به هنگام دستگیری در منزل یکی از مظنونین ارگنهکن مخفی شده بود. تشکیلات مرتبط با او، تعداد قابل توجهی از افسران نظامی و امنیتی را بهعنوان عضو همراه داشت.
وی مدتی قبل کتابی با عنوان «آیا فتح اله گولن مسلمان است؟» (? mi musluman fethullah) به چاپ رساند، که در آن به افشاگری سوابق و آراء و اندیشه و ارتباطات مخفی فتح الله گولن پرداخت. خلاصهای از این کتاب به فارسی برگردانده و عینا تقدیم میشود. امید است محققین و ژرفاندیشانی که در این حوزه امکان تحقیق و تفحص بیشتر دارند، انگیزههای لازم را برای کنکاش یافته و بتوانند عوامل موثری در تحقق بصیرت لازم در جوامع اسلامی بهخصوص جوامعی که سرنوشت تاریخ و آینده بههم پیوستهای دارند، فراهم آورند.
درخواست برائت سمیح طوفان، نویسنده این کتاب، در آخرین محاکماتی که در ماه مارس سال 2014 در ترکیه و برای متهمین ارگنهکن برگزار شد، بر خلاف تعداد قابل توجهی از محکومان که آزاد شدند، با مخالفت مواجه و حکم 12 سال زندان او مجدداً تایید گردید. بهنظر میرسد این حداقل هزینهای است که در ازای این افشاگری باید بپردازد.
تلخیص وترجمه کتاب سمیح طوفان گول آلتای
نام کتاب: آیا فتحاله مسلمان است؟ انتشارات ایلری (ترکیه)
در این کتاب، نه تنها به بررسی خصومت فتحاله گولن با حاکمیت ترکیه و مزدوری او برای آمریکا میپردازیم، بلکه به فتح اله به مثابه اسب تراوای نفوذیِ درون جبهه اسلام توجه و از این ناحیه به چالش کشیده میشود. آیا شخصیت او به واقع اسب تروای نفوذی است؟ آیا فتح اله گولن رهبر مخفی جریان بهائیت است؟ آیا او با هدف تحریف اسلام این فعالیتها را انجام میدهد؟ چگونه اسلام ناب را از تعرض جریان فتح اله مصون بداریم؟
مهمترین جنبه اقدامات افشاگرانه من (سمیح طوفان) نجات نیروی پویا و قدرتمند جوانان مسلمان ترک حاضر در قرن 21 میلادی، از شر اغفال فتح اله میباشد که با نظریه ترکی اسلامی قصد فریب آنها را دارد.
یاسمن آکسوی کنار دو سرباز اسرائیلی
فتح اله چگونه با طرح مسئلهی گفتگوی ادیان و جریان فرامذهبی که در نهایت یهود و اسلام را یکی میداند با سواری گرفتن از شعارهایی چون ناسیونالیسم ترکی و افتتاح مدارس میسیونری در آسیای میانه و نیز تلاش برای جا انداختن زبان واحد انگلیسی میخواهد به این اهداف برسد؟
اهداف مرحلهایِ جریان فتحاله گولن در گام اول، اشغال تمام ترکیه با عوامل آموزشدادهی نفوذی و حاکمیت تفکر انحرافی خود است. در گام بعدی با هدف انتقامگیری از ایران، قصد درگیرکردن ترکیه در قالب یک جنگ با ایران را دارد؛ به این صورت که در تمامی جبههها این درگیریها گسترش یابد. در این عملیات، او به فکر سوء استفاده از تفکر پان تورانیستی است. در گام سوم در نظر دارد کشورهای آسیای میانه و محور ترک زبانان را تحت اشغال تفکرات خود درآورده، سپس تئوری یک جریان فرامذهبی که همه گرایشات مذهبی را پوشش خواهد داد، عرضه کند و در پایان، خود را بهعنوان مسیح، پیامبر منجی، معرفی نماید.
نویسنده مدعی است فتح اله گولن، ایرانی الاصل و جریان تفکرات او، شاخهای از فرقه بهائیت بوده و حتی او امروز یکی از رهبران مهم بهائیت میباشد. به نظر سمیح طوفان، بهائیت یک فرقه یا یک انجمن عادی نیست.حتی بهائیت شعبهای از فرق اسلامی نیز نیست؛ بلکه یک نظریه فرا مذهبی است که تلاش دارد پیروان ادیان آسمانی، یعنی اسلام، مسیحیت و کلیمیان، را در زیر یک مجموعه، متحد نماید. او معتقد است ریشه بهائیت به فرقههای مختلفی در ایران قدیم برمیگردد که در گذر زمان سعی داشتهاند آداب و رسوم خود را با ظاهر اسلامی حفظ نمایند.
ریشه اعتقادات و تفکرات جریان منتسب به فتحاله را باید در این جریانات منحرف تاریخی یافت. لذا به همین جهت است که لازم است مسلمان بودن فتحاله گولن را به چالش کشید.
او معتقد است ریشه این جریانات از تفکرات مزدک آغاز و به مرور با تفکرات جدیدتری چون تفکرات بابک خرمدین، اسماعیلیه، جریان حسن صباح، حروفیان، باطنیه و در نهایت بابیت و بهائیت شکل نهایی بهخود میگیرد.
او توضیح میدهد که چگونه پیروان این جریانات فکری، در مسیر حرکتی برضد دولتهای مرکزیِ ایران و حکومتهای منصوب از ناحیه خلفا، به دنبال قیام و جمعآوری هوادار بودهاند. بهطوریکه حتی هر از گاهی نام خود را تغییر میدادند، لیکن مسیر و اهداف قبلی، دوباره تعقیب میشد. مهمترین جریانات را فرقههای باطنی و جریانات معتقد به پنهانکاریِ محض، تحت عنوان تقیه تشکیل میدهند.
طرفداران این نوع اندیشه (باطنیها) باورهای واقعی خود را مخفی میکردند. به ظاهر با مسلمانان متحد میشدند و بعد تلاش میکردند از درون، قدرتها را به تسخیر و تصرف خود درآورند. همانند کاری که امروز طرفداران فتحالله گولن انجام میدهند.
کتاب مقدس این جریانات نه کتب آسمانی، بلکه نوشته رهبران و شیوخ مذهبی ایشان است. باطنیها کتاب شیخ خود، جاودانیها کتاب «جاویداننامه» فضلالله و بابیها هم کتاب «نور» علی محمد باب را کتاب مقدس میدانند و قرآن جایگاهی در بین اندیشههای آنها ندارد.
نویسنده در اینجا مقایسهای هم با رساله نور سعید نورسی ـ رهبر مذهبی نورچیان ترکیه که فتحالله گولن در ابتدا مدعی پیروی از او بود ـ نموده است. پیروان نورسی بر این باورند که چون فهم قرآن بسیار مشکل است باید از طریق رساله نور سعید نورسی (بدیع الزمان) با دین آشنا شد و شباهت نام «نور» در این رساله و رساله نور بهائیان را نیز، بیمنطق نمیدانند. فتحالله گولن به صراحت اعلام نمود در حوزهی علوم، باید مفاهیم اصلی را در رساله بدیعالزمان یافت. البته او به مرور، کتب خود را جایگزین رساله نور بدیعالزمان نمود و آن را در حد کتابی آسمانی تکریم نمود. فتحالله میگوید خداوند دو کتاب دارد: یکی کتاب کائنات و دیگری قرآن کریم؛ و منظور او از کتاب کائنات، رسالهها هستند.
نویسنده معتقد است این نوع نگرش، باعث بیاعتبار کردن قرآن در زندگی مسلمانان خواهد شد.
نام فتحالله گولن
نویسنده معتقد است ریشه نام فتحالله گولن، هویت او را افشا مینماید. ریشه نام فتحالله گولن هم نمونهی دیگری از هویت پنهان اوست. او ایرانیالاصل است و نام فتحالله قمی ـ یکی از سه شخصیت اصلی بابی که در سال 1844 میلادی در طرح ترور اول ناصرالدین شاه قاجار فعال بودند ـ را بهعنوان یک عنصر فدایی بابی برای خود انتخاب کرده است. نویسنده اعلام میدارد خانواده فتحالله گولن از مهاجران بهایی ایران بودند که به ترکیه مهاجرت نمودهاند. اسامی و عناوینی که فتحالله گولن در کتاب خود نیز استفاده میکند، بیربط به ریشه فکر منحرف او نیست. بهعنوان مثال در سال 1982 در پرونده تحقیقات دادگاه امنیت ترکیه مشخص شد فتحالله گولن کتابی با عنوان «ضحاک» منتشر نموده است. ضحاک نام اسطوره ضد ملی ایرانیان است که پس از اشغال ایران، جمشیدشاهِ ایران را با اره به دو نیم کرد و مردم ایران را شکنجههای بسیار نمود و قربانیان زیادی به پای او جان دادند.
بکیر آکسوی و دخترش یاسمن آکسوی
ارتباط خانههای نور با خانههای معبد
گول آلتای خانههای بابیان را ـ که آنها را معبد دانسته و اعمال فرقه خود را بهجای مساجد در آنها انجام میدادند ـ با خانههای نور گولنیها یکی میداند و میگوید: بابیها به مسجد نمیرفتند و نماز جماعت نمیخواندند، بلکه در خانهها اجتماع میکردند. فتحالله گولن نیز در این راستا می گوید:
این خانههای نور ویژگیهای مخصوص به خود را دارند؛ اینها مکانهای مقدسی هستند که انسانهایی با دلهای پاک و با ایمانی فولادین در آن پرورش مییابند. با این توجیه، بحثهای معنوی و دینیای که بیش از این در مساجد انجام میشد، اکنون با اجتماع در این خانه ها انجام میگیرند.
گولن می گوید: از این به بعد مساجد دیگر اهمیتی ندارند. زیرا استاد اعظم سعید کرد (نورسی) هم به مسجد نمیرفت.
او با هدف تخریب روحیه اتحاد اسلامی، مساجد را تضعیف و خانههای نور را تبلیغ مینماید. همچنین سرکردگان بابی و امثال قرهالعین (زن فاسد و جنایتکاری که به باب گروید و بعدها نیز سمبل فمنیسم نام گرفت!) در آنها به وعظ و سخنرانی میپردازند. اصطلاح خانه معبد را اولینبار بابیها استفاده کردند و فتحالله گولن نیز در صفحه 164 کتاب خود تحت عنوان «جوانه های فکر» محل رویش آنها را خانهی معبد عنوان مینماید.
ستایش مخفیانه و استعاری گولن از بهائیان
گول آلتای با استخراج قسمتهایی از کتاب گولن، از ستایشهای پنهانی او درمورد بهائیان، تحت پوشش توصیف از حضرت رسول اکرم صلی اللهعلیهوآلهوسلم پرده برمیدارد:
فتحالله تحت عنوان توصیف حضرت محمد ص، در واقع علی محمد باب، رئیس فرقه بابی را وصف میکند و میگوید: «اگر بیوفایی دوستان، درگیر بودن مستمر و بلاانقطاع با دشمنان و مفسده آنان نبود، چه کارهای دیگری که او نمی-کرد! ای کاش این دنیای نحس با حفظ احساس، تفکر، فهم و فلسفهی زندگی خود، در دوران او هیچ تغییری نمیکرد و شجاعت، سادگی و مردانگی او را تا امروز زنده نگه میداشت.کاش در آن کاخ مجلل و در زیر آن گنبدهای ستارهای طلایی و قصرهای پرعظمت که دنیای بیاحساس و خمار، گِرد آن میچرخند، مانند انسانهای بدبخت نمیشدند.»
گول آلتای معتقد است یک تضاد مهم در این تشبیهات، گولن را لو میدهد. کاخ و قصرهای مورد نظر گولن در سطور فوق، همان کاخهای شاهان ایران است. زیرا در زمان حضرت محمد ص در عربستان، نه کاخی بود و نه قصری.
به نظر گول آلتای تصاویر انسانِ تحت فشار و ظلم، برخلاف تصور مسلمانان دوره حضرت محمد ص نیستند، بلکه توصیف بهائیانی است که پس از شورشهای ناموفق و جنایتهایی که مرتکب شدند، مجبور به فرار و مهاجرت از دیاری به دیار دیگر میشدند. مثل تبعید 1868 (م) آنها که توصیفها حول و حوش این تبعید و آوارگیِ مادام العمر آنها است و به هیچوجه این توصیفها شباهتی به هجرت حضرت محمد ص ندارد.
فتحالله در جای دیگری میگوید: «بار دیگر با مجازاتی، تو را از صحبت با برادرت منع نمودند. چه شد آن روز یک لحظه از برادرت جدا نبودی، در جنگها شانه به شانه بودی، در سفرههای طعام زانو به زانو مینشستی؛ حالا باید از صحبت با او منع شوی؟»
به نظر گول آلتای، در اینجا نیز منظور رؤسای بهایی هستند. زیرا در تاریخ مسلمانان، هیچ مکافات یا مجازاتی از نوع صحبت نکردن با برادران خود، مطرح نبوده است. این موارد اشاره به نفی بلد و تبعید سران بهائیت از سرزمینهای عثمانی به نقاط دورتر مانند عکا در فلسطین، جداسازی آنها پس از کینهتوزیهای وسیعی که نسبت به هم و هوادارانشان بهصورت قتل و مسمومسازی یکدیگر داشتند و توطئههایی که به نفع بریتانیا در قلمرو حاکمیت عثمانیها مرتکب میشدند، دارد. گول آلتای معتقد است اشکهای فتحالله بخاطر این تبعیدهاست!
تشابه باورهای بهائیت با فتحالله گری
گول آلتای تشابهاتی بین باورهای بهائیت با فتحالله گری پیدا کرده و بعضی را در کتابش مطرح نموده است.
1- بهائیان جنازههای خود را برخلاف باورهای اسلامی در میان لحدهای مرمرین دفن میکنند. گولن ـ به تبع درخواستی که از سعیدی نورسی در تاریخ ثبت است ـ معتقد است باید جنازهها در میان لحد مرمرین دفن شوند.
2- آغاز عبادت در بهائیت، 16 سالگی عنوان شده است. فتحالله گولن نیز در یکی از کتب خود چنین میگوید: من دوران زندگی خود را تا 16 سالگی، دوران کودکی به حساب میآورم.
3- دستبوسی در بهائیت بهطور قطع ممنوع اعلام شده (در زمان عبدالبهاء) که البته بعدا عباس افندی این ممنوعیت را برداشت! فتحالله گولن نیز در رابطه با دستبوسی چنین میگوید: بسیار احساس ناراحتی میکنم. هیچ عادتی برای اینکه دستم را ببوسند ندارم.
4- بهائیان به مسجد نمیروند و نماز جماعت ندارند. فقط نماز میت میخوانند. از نظر گول آلتای هیچکس تاکنون نماز خواندن فتحالله گولن را ندیده است، مگر اینکه برای شرکت در نماز میت به مسجد رفته باشد.
5- در بهائیت حیوانات را قربانی نمیکنند. یکی از شیوخ فرقهی فتحالله در یک برنامه رسماً قربانی کردن حیوانات را قتل عام حیوانات نامید و آن را مذمت نمود.
6- در بهائیت هرکس باید خمس دارایی خود را به محافل ملی (محافل 19 نفره) که جوامع را اداره میکنند، بدهد و هیئت مدیرهی سازمانها و بنیادهای فتحالله گولن نیز همگی 19 نفره هستند.
7- گول آلتای در این کتاب ادعا کرده است یک رابطهی مشخص دیگر بین فتحالله گری و بهائیت با سعیدی نورسی کشف شده و آن ارتباط سعید نورسی با میرزا رضای کرمانی (عامل ترور ناصرالدین شاه) بهعنوان رابط سیدجمال، جهت اجرای ترور و تأمین سلاح مورد نیاز برای این ترور و رد کردن میرزا رضا از مرز ایران و عثمانی و انتقال او به استانبول است.
معانی پنهانی در شعارهای گولن
گول آلتای معتقد است که: کلمه «در» که در استانبولی kapi گفته میشود تعابیر و مضامین عالی در نوشتههای فتحالله به خود اختصاص داده است و معنی آن در فارسی و عربی «باب» است؛ یعنی لقب علی محمد شیرازی. در بین بهائیان کلماتی چون سلطان عظیمالشأن، جاندار، بیجان، حیوان و هر چیزی که موجود است و تنفس میکند، تعبیر نوشتههای بابیان و بهائیان است. منظور از سلطان عظیمالشأن همان بهاءالله، رهبر بهائیان پس از باب است. آنها حیوانات و حتی اشیاء را بهعنوان بندگان خود میدانستند. استاد باب در این تعالیم، سیدکاظم رشتی بوده است.
«سلطان انبیاء» کلمهی دیگری است که دائماً وِرد زبان فتحالله است. البته مقصود او حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیست، بلکه بهاءالله است. زیرا لقب بهاءالله در دوران خود سلطان بود.
منظور از «عصر نور»، سالهای ابتدایی فتنهی باب است که در کتاب نور بابیگری، به آن مقطع عصر نور میگفتند.
خصومت با تیمور و چنگیز: گول آلتای دلیل دشمنی فتحالله با این افراد را در این میداند که آنها رهبران قبلی این جریان فکری را به قتل رساندهاند. هلاکو پسر چنگیزخان، حسن صباح (از رهبران فرقه اسماعیلیه و نزاریون) را به قتل رساند و میرانشاه فرزند تیمور لنگ نیز فضلالله (رهبر فرقه حروفیه) را به قتل رسانده است.
فتحالله از جملاتی چون: «بیبازگشتم»، «مثل شمع میسوزم و آب میشوم» در کتابهایش زیاد استفاده میکند، که عموماً مربوط به متون بهایی متأثر از اعدام قره العین و جانیان بهایی است که پس از دستگیری مدعی هستند در بدن آنها شمع میگذاشتند و به اصطلاح، شمع آجین مینمودند. مانند این جملات که برگرفته از متون بهائیان است:
«با خنجر قلبم را بشکاف»، «من از تو بیبازگشتم» (از تو نمیگذرم)، اشاره به صحبتهای قرهالعین در به اصطلاح مراسم تنفیذ حکم اعدام به او در قلعهای در تهران.
«مضطربانی که حقیقت را فریاد میزنند؛ آری همیشه آنهایی که مضطرب هستند و دلشوره دارند و مانند یک شمع میسوزند و آب میشوند و آنهایی که در پشت سر اینها حرکت میکنند، هیچگاه اغفال نمیشوند و راه گم نمیکنند و نا امید نخواهند شد.»
فطرت: منظور گولن دورانی است که بهائیان مدت زمان طولانی در تبعید بهسر بردهاند.
رنسانس: منظور قبولاندن تعلیمات بهائیان در سراسر عالم میباشد.
گولن در کتابش میگوید: «بعد از فطرتی طولانی، تجدید حیات سرزمین مظلومان و رنسانس محقق میشود. کسی چه میداند؟! شاید در آن زمان که دیروز در حال غرق شدن بود، فرصتی برای نجات فردا پدید آید.»
بکیر آکسوی از رؤسای تشکیلات جوانان جریان گولن
گولن خود را پیامبر میداند
یکی دیگر از تبلیغات بهائیت، پیامبر قلمداد کردن رهبرانشان است. آنها خود را پیامبرانی برای ملل مختلف میدانند و تمام پیروان اندیشههای الهی و غیر الهی را به یگانگی دعوت میکنند و معتقد هستند تفکرات آنها فرا مذهبی و جهانی است.
گولن می گوید: «خداوند هیچگاه انسانها را بدون پیامبر نخواهد گذاشت. اگر انسانها، حوادث کائنات را با عقل خود درک و حتی اگر خدا راهم پیدا کنند نمی توانند بدون وجود پیامبر از هدف و حکمت خلقت، مبدا و مقصد خود و نحوه عبادات خود آگاهی یابند. راه خلافت و پیامبری برای همه باز است. نماینده خلق برای حق، یعنی طالب حرفه پیامبری بودن و نماینده خدا بودن برای انجام آن می بایستی عشق، شوق، غیرت، اراده، جهد و تلاشی پیامبر گونه داشت.»
گول آلتای میگوید این شعارها در مخالفت صریح با ختمی مرتبت بودن پیامبر اکرم ص است.
گولن در این مرحله متوقف نشده و خود را مسیح منجی اعلام میکند.
رابطه بهائیت، آمریکا و فتح الله گولن
گول آلتای در اواخر کتاب افشاگرانهی خود، از هدف واقعی فتح الله در راستای تأسیس امپراطوری جهانی بهائیت پرده برمیدارد. او معتقد است با حمایتهایی، که آمریکا از جریان فکری بهائیت به عمل آورده است، میلیونها نفر از استرالیا تا آفریقا و آمریکا جزء آمار این مجموعه قرارگرفتهاند. شعار ایجاد امپراطوری بهایی (فرقهی ساخته شده توسط ماسونها و صهیونیستها) در جهت تحقق اقتدار جهانی آمریکا سمت و سو مییابد. در این امپراطوری، زبان مشترک بهائیان انگلیسی خواهد بود. گول آلتای، که از فتح الله بهعنوان میسیونر این تفکر انحرافی در آسیای میانه نام میبرد، از تلاشهای گولن برای احیای زبان انگلیسی بهعنوان زبان اصلی این مناطق پرده برمیدارد و میگوید علت اصلی آموزش زبان انگلیسی در مدارس فتح الله در سرزمینهایی که حتی زبان مادری آنها ترکی است و طبیعتاً بر حسب شعارهای پانترکی باید همان زبان تعلیم و تقویت شود، تحقق این هدف است که زبان جهانی در آن تفکر باید انگلیسی باشد. به همین دلیل است که در یاقوتستان که سرزمینی در شمال شرقی سیبری و دارای جمعیتی با زبانهای ترکی، روسی و اوکراینی است، با نفوذ گستردهی گولن و سرمایهگذاریهایی که در آن به انجام رسانده و توسعه مراکز آموزشی، زبان رسمی یاقوتستان انگلیسی اعلام شده است.
گول آلتای پس از هشدار در مورد خطر جهانی تفکرات منحرف فتح الله گولن در کتاب خود به ملت ترک هشدار می-دهد و میگوید چنانچه دولت وظیفه خود را انجام ندهد، این رسالت برعهدهی میلیونها طرفدار آتاترک در این کشور است که با فتح الله گولن به ستیز برخیزند (مطالب فوق، عموما عین ترجمه کتاب سمیح طوفان از زبان ترکی استانبولی است.)
جمعبندی
بدون شک جریاناتی، که گول آلتای و فتح الله گولن به آنها تعلق دارند، دارای سازمان و عقبهی تشکیلاتی منسجم و پرسابقه و دارای مجموعههای امنیتی آموزش دیده هستند و افشاگریهای طرفین نسبت به یکدیگر حاوی اطلاعات مهمی جهت بهرهبرداری است. با توجه به افشاگریهایی که گول آلتای نسبت به جریان فتح الله گولن در این کتاب به عمل آورده و با توجه به نامفهوم بودن بابیگری یا بهائیگری در ادبیات سیاسی فعلی ترکیه، که تا کنون حساسیتی از خود بر نیانگیخته، بهنظر میرسد تا حد قابل توجهی پرده از یک حرکت رو به جلو و بهاصطلاح چراغ خاموش، نه فقط در ترکیه، بلکه در سطح منطقه برمیدارد. بهائیت ثابت کرده یک ارتش سرّی و تحت امر جریان ماسونی صهیونیستی برای انجام ماموریتهای پیچیده و جنایتکارانه در سرزمینهای اسلامی است و زیرکی این را دارد تا با ظاهرفریبی و نقابهای فریبندهای چون مساوات، برابری، عدالت، گفتمان، تفاهم و صلح جهانی، ماهیت اصلی خود را مخفی نگه دارد. جریانات حامی این تفکر مرموز، از افشاگریهایی که در بین مسلمانان نسبت به تبهکاریهای این فرقه صورت میگیرد، با تمامی امکانات خود جلوگیری میکنند. در کشور ایران، علیرغم ثبت جنایتهای بسیاری که پیروان کینهتوز آنها نسبت به مسلمانان داشتهاند، چه در صدر مشروطه با ایجاد جریاناتی چون کمیته مجازات و چه استفاده از عوامل نفوذی خود در به انحراف و نابودی کشیدنِ نهضت جنگل و بعدها در به انحراف کشاندن نهضت ملی نفت و اجرای موفق کودتای 28 مرداد که شرح آنها در کتابهایی مستقل خواهد رفت و در دوران معاصر فتنه کوی دانشگاه، فتنه قتلهای زنجیرهای، فتنه 1388 و... پاکسازیهای هدفداری از حافظه سیاسی مردم صورت گرفته و میگیرد تا کمترین حساسیت را بر نیانگیزد و افشاگران این توطئهها معمولاً مورد کینهتوزیهای گسترده این جریان بهصورت آشکار و پنهان قرار گرفتهاند.
سمیح طوفان گول آلتای تاوان این افشاگری را در تایید حکم زندان برای او علیرغم موافقت با درخواست عفو عناصری مجرمتر از او پرداخته است. با توجه به شباهتهای سیاسی امنیتی رقم زده شده برای کشورهایی مثل ترکیه و ایران، دقت نظر در تعاملات آشکار و پنهان جریانات و افراد شاخص سیاسی در ترکیه برای اندیشمندان جستجوگر ضروری است.
آنچه از 2013 تا امروز در ترکیه رخ داد، تقابل معارضین سیاسی در کشوری بود که پنهانکاری و ارائهی شعارهای جذاب و پرطمطراق، به آموزشهای حرفهای سیاستمدارانش تبدیل شده و خوب یاد گرفتهاند که چه شعارهای جذابی در اذهان مسلمین به یارگیری آنها منجر میشود. اما در عمل، این مدعیان چهقدر با شاخصهایی چون: اسلام سیاسی، نهضت مقدس جهانی اسلام، نجات فلسطین، مقابله با ترفندهای اسلام سکولار و حقوق بشر غربی، حمایت از مظلومین و تقابل با ظلم و استکبار، نمرهی قبولی کسب میکنند؟ در همهی تنازعات و آشوبهای سیاسی سال های قبل ترکیه آیا کاراترین و مؤثرترین لطمهی مالی حیثیتی و روانی فقط به ج.ا.ا. وارد نشده؟ آیا در داخل دو کشور، تعاملات پنهان و مکمل یکدیگر صورت نگرفته است؟ آیا جریانات مرموز اطلاعاتی منتسب به بهائیت در تعامل با یکدیگر در اجرای نقشهای واحد دیده نمیشود؟ آیا ردپای نفوذیهای کهنهکار در هر دو عرصه دیده نمیشود؟
آیا اردوغان در مسئلهی حمایت از تروریسم در سوریه و عراق و وارد کردن ضربات هولناک بر جامعه اسلامی بیشترین نقش را طی سالهای اخیر ایفا نکرد؟
در سال 2014 بحث انجام اقدامات اطلاعاتی بر روی منافع و شهروندان ایرانی، به سفارش اسراییل و توسط بعضی افسران امنیتی دولتی ترکیه، افشا شد که دولت اردوغان پاسخگوی آنها نبود و مقصر را نفوذیهای جریان گولن معرفی نمود! با این شیوه هر آنچه بر سر منافع امت اسلام یا کشورهایی مثل ایران که در خط مقدم نبرد با صهیونیسم هستند بیاید، پاسخگو و مسئولی ندارد. ولی کوچکترین اقدام مثبت یا حتی تبلیغ طرحی مثبت به نام ایران توسط این دولت ها را باید در ازای هزینه های مالی و سیاسی زیادی به دست آورد.
بازی پیچیده ای است. آیا ما با آمادگی وارد این بازیها شده ایم یا اردوغان ها وگولن ها با نقش آفرینی های ماهرانه مارا بازی میدهند؟ و یا اختلافات اردوغان و گولن جدی تر و واقعی تر خواهند شد؟در بازیهای سیاسی سال 2014 ما آنقدر درگیر مذاکرات برجام بودیم که با غفلت از آنچه در ترکیه میگذشت همه منافعمان را نه در آن کشور بلکه در نزدیکتر شدن اردوغان به سیاستهای محور عبری عربی در شامات نیز وانهادیم که البته جبران مافات در شامات با سیاست مستقل نهادهایی چون سپاه جبران شد .در کودتای اخیر که فاز اول آن را شاهد بوده ایم شایسته نیست بسان گذشته عمل کنیم اکنون فضای مناسبی برای جداسازی کامل اردوغان از همپیمانان قبلی اوست و با امکان افشاگری نسبت به جریان پلید بهاییت که در تمامی سرزمینهای اسلامی بفرموده اربابان یهودی خود تیشه به ریشه تمدن اسلامی آشکار تر از قبل به صحنه آمده از هیچ تلاشی کوتاهی نکنیم که امکان قرار دادن افکار عمومی مسلمانان در ترکیه وایران وحتی کشورهای آسیای میانه در یک خاکریز بر علیه "گولن" بسیار فراهم است . ان شاالله
*جواد عباسی / کارشناس ارشد تاریخ تشیع